سلام و درود و باز هم ....
بله دیگه... منم بعد از بیست روز عشق و حال در ساعت سه و نیم صبح یکشنبه وارد دانشکده همچون بهشت خودمون شدم و با استقبال گرم بلبلان مست و آواز زیبایشان در آن ساعت شب مواجه گشتم و بس خرسندیدم و گفتم عجب حالی میکنند اینها و ما باید بپوسیم از بی کسی.
به جون کندن تمام چمدان گنده را چهار طبقه بالا بردم و رفتم توی سوراخمون.
الان هم دیگه کاملا آب و هوای شیراز در من اثر کرده و خمیازه های زیبایم جاری میباشند.
همت مضاعف و کار مضاعف هم که بله...
نه جون شما من مینویسم. من بچه فعالی هستم. تازه میخام برم خون بدم که کمتر بخوابم.
شاهد باشید که من همت مضاعف رو کردم.
سلاملیکم سلاملیکم
جان هر که دوست دارید در دادن خون همت مضاعف نکنید که بسی دختران چشم امیدشان به شماست مبادا ایشان را بی دوست ذکور کنید با این همت مضاعفتان
فراوان درود برشما
بی خیال بابا اینجانب که از این جهت آس و پاس می باشم.
راستی یادتان باشد آدرس عمارت داداش فرزاد جانمان را هم در عمارتتان تصحیح بنمایید.آدرسی که بر جای گذاشته اید آدرس عمارت قبلی ایشان است که تیر غیب خوردگان به صاعقه ی ف.ی.ل.ت.ر دچارش کردند
ای به چشم
امرتان انجامیده شد بانو
سلام
خوش اومدی به شیراز
مگه شیراز چشه که تو خمیازه می کشی؟؟
خستگی خودتو پای اینجا نزار.اوکی؟
کار مضاعف خوبه انجام بده ولی مگه اگر خون بدی کمتر می خوابی؟؟؟؟؟؟
خوب بخواب چه ایرادی داره اخه؟؟
سلام
مگه تو شیرازی؟ نه شیراز نیستی
خود شیرازی ها به این موضوع که آب و هوای شیراز آدم رو بی حال و تن پرور میکنه ایمان دارند.
خواب ایرادی نداره ولی مقدمه زیبایی میشه برای مشروطی و اخراج شدن از دانشگاه
ندارم.وبلاگ رو می گم.واگر نه خیلی خوشحال می شدم تو تشریف فرما شی به خونمون
به سلامتی الان دیگه داری و منم تشریف فرما میشوم
ای جااااااااااااااااااااانم فدای آس و پاسیتان...
چرا آس و پاس؟!!!!!!!!!!!!
مگر در شیراز قحطی اناث آمده؟!!!!!!!!!
کمی همت مضاعفتان را در این خصوص مضاعف تر کنید تا از آس و پاسی برهید!
داداش فرزادمان را هم در این خصوص هل دهید و فشار مضاعفش وارد کنید تا در این مورد همت مضاعف از خویش تراوش کند و چند اناث شیرازی را جهت رفع ایراد آس و پاسی خویش دست و پا نمایید...
رهبرتان فرموده همت و کار مضاعف نگفته آس و پاسی هم مضاعف!
برخیزید و همت خویش در یافتن دافهای باحال شیراز برای خویش مضاعف نمایید...
ای وای از بس مضاعف مضاعف کردیم احساس رهبریت مضاعف نمودیم...
تصورش را بنمایید یک جوووونور رهبریت را بر دوش گیرد...!!!
چه شود؟...به به...به به
همه چیز مضاعف!
قوربان شما
از ما که دیگه گذشت جووووونور بانو
ما با اس و پاسی هم حال میکنیم
دختران شیرازی خیلی همت مضاعف نیاز دارند و من هم خیلی ندارم در نتیجه سالم و راحت و کم خرج به حیات خودمون ادامه میدیم.
فعلا که فرزاد خانمان من را هم گرفته و اجازه اقدام نمیدهد
پس کار مضاعفت چی شد؟
پس چی شد
بنویس شاد شم
خوشحال شدم فکر کردم هر روز می نویسی
دلم گرفتههههههههههههههههههههههههههههههه
اووووو
ببخشید بانو
من میخوام بنویسم اما نا مردا پنجشنبه ها و جمعه ها مرکز اینترنتمون رو تعطیل میکنند.
چشم مینویسم
همیشه شاد باشی
شوما چقده فعالید
ما اینیم دیگه
در حد توان باید کار مضاعف انجام داد.
چشم فعالتر میشم
سلاملیکم سلاملیکم



به به...به به
میبینیم که جناب جووووون خان بنایی فرموده و عمارت خویش متحول ساخته اند...!
مبارکا باشد
ورود اهل و عیال اسمال آقا نیز به عمارتتان فرخنده باد
حال با وجود طفلان اسمال آقا ما از کتابتمان در عمارتتان بیشتر از پیش خرسند میگردیم
هزاران سلاملیکم بانو جونوووور جان
به به به جانتان
بله دیگه به کمک فرزاد جووووووونمون تحولاتی انجامیدیم در جهت زیبا سازی فضای عمارت
مبارک چشمان شما باشد
اولش منظورت رو از اهل و ایال اسمال آقا نفهمیدم اما گفتم خودم رو لو ندم وضایع نکنم....رفتم از فرزاد جوووون پرسیدم و خودش این ها رو راست و درست کرد
همیشه خرسند باشید
سلام
هیچ جوری هم نمی تونی از ناراحتی درم بیاری
سلام
و بازم سلام
خوبی؟؟؟
منم وبلاگ دار شدم.بهم سر بزن.منتظرماااااااااااااا!
اخه خودت باعثش شدی.نیای ناراحت می شما
هزاران سلام
قوربون شوما
به سلامتی و مبارکی
ایول به خودم و خودت
ناراحت نشو ببخش دیر اومدم ولی اومدم
درودهای فراوان به مدیر مسئول محترم:
همکاران عزیز، وبلاگ جامعه شناسی ایران http://www.arja.blogsky.com با مقاله اطلاعیه تشکیل سازمان ره روان بابک خرمدین، مبارزه با مارکسیسم و تعدای مقاله به روز شده است، از نقدهای خوبتان دریغ نورزید و در ضمن در نظر سنجی وبلاگ شرکت نمائید با تشکر کوروش آریامنش
دستت درد نکنه چه قدر سر زدیییییییییییییییییی
شرمنده به خدا
جون جونم نتونستم بیام
همین الان خبر دار شدم و فرتی هم اومدم وکامل خوندم
ناراحت نشو ببخشید دیه
باشه می بخشمت
خدا رو شکر
ترسیده بودم